امیرعباسامیرعباس، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

برای امیرعباس گلم

خاطرات پسر گلم

اولین پارک بادی😍

پسرک دوست داشتنی من سلام😍 هفته ی پیش چهارشنبه شب (۴ تیرماه)، خانوادگی بعد از مدتها با عمه ها یکی دو ساعت رفتیم باغ غدیر.😊 شام هم الویه درست کردیم و دور هم نوش جان کردیم.🌯 و بابایی هم شما را برای اولین بار به پارک بادی در باغ غدیر برد و شما چه ذوقی کرده بودی و می خندیدی.😊 ( البته در وسایل پارک که نشستی روشن نبود و همینطور که خاموش بود بازی می کردی)😉 پسرم تا می‌توانی برایم بخند تا خستگی هام فراموشم شود. برایم بخند تا زندگی‌ کنم. برایم بخند که خنده‌های تو شیرین ترین و بهترین اتفاق دنیاست.   😊 پسر عزیزم نور چشمانم به خود می‌بالم که خداوند امانت ارزشمندی چون تو را به من داد و از او می‌...
11 تير 1399

پسرک روروئک سوارِ من😊

عزیز دلم سلام شنبه هفتم دی ماه روروئک آجی ساره رو آوردم و توی اون نشوندمت. اول برات عجیب بود اما الان بهش عادت کردی. البته خیلی توش نمیگذارمت چون میگن خوب نیست ولی برای اینکه باهاش آشنا باشی بد نیست😉 ساره هم توش نشست و گفت از منم عکس بگیر😁 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍 ...
10 دی 1398

پسرکم و بادکنک😉

نفسم دیروز تولد یگانه سادات بود و بچه ها دعوت بودند. آخر کار هم یکی یک بادکنک هدیه گرفتند و اومدن خونه، آجی ساره هم بادکنکش رو به شما داد و شما کلی ذوق کردی و کلی وقت باهاش بازی کردی. امروز هم بهت دادم دوست داشتی و بهش نگاه میکردی و با دستات می گرفتیش و بازی میکردی😁 ...
17 آذر 1398
1