اولین پارک بادی😍
پسرک دوست داشتنی من سلام😍
هفته ی پیش چهارشنبه شب (۴ تیرماه)، خانوادگی بعد از مدتها با عمه ها یکی دو ساعت رفتیم باغ غدیر.😊
شام هم الویه درست کردیم و دور هم نوش جان کردیم.🌯
و بابایی هم شما را برای اولین بار به پارک بادی در باغ غدیر برد و شما چه ذوقی کرده بودی و می خندیدی.😊
( البته در وسایل پارک که نشستی روشن نبود و همینطور که خاموش بود بازی می کردی)😉
پسرم تا میتوانی برایم بخند تا خستگی هام فراموشم شود. برایم بخند تا زندگی کنم. برایم بخند که خندههای تو شیرین ترین و بهترین اتفاق دنیاست. 😊
پسر عزیزم
نور چشمانم
به خود میبالم که خداوند امانت ارزشمندی چون تو را به من داد
و از او میخواهم که مرا لایق حفظ این امانت قرار دهد.
دعا میکنم همیشه سربلند و سرافراز باشی و دست حق نگهدارت
هر نفست برایم نبض زندگیست که دلم را پر امید و خانهام را روشن میکند.
تو پرنورترین و درخشانترین ستاره آسمان قلبم هستی
در نگاهت به دوردستها سفر میکنم
جایی که من باشم و تو و بهشتی که زیر پای هر دوی ماست
دوستت دارم…. بیشتر از دیروز…. کمتر از فردا…
برای منی که از تمام تکرارها فراری بودم
دوست داشتن تو
شیرینترین کار تکراریه هر روز منه
دوستت دارم پسرک دوست داشتنی من😍